خمر (شراب ) و قمار درزمان نزديك ظهور

در قرآن آياتي داريم كه صراحتا به حرام بودن شراب و قمار اشاره دارد مانند آيه 119 سوره بقره :
و ليئلونك عن الخمر و الميسر قل فيهما اثم كبير ..............
اي پيامبر از تو سوال مي كنند ازشراب و قمار بگو اين دو گناه بزرگ هستند
قال رسول الله (ص)
لياتين علي ا لناس زمان يستحلون الخمر عليهم لعنه الله و الملائكه و الناس ليجمين [1].
زماني مي آيد كه شراب را حلال مي شمارند .لعنت خدا و ملائكه ومردم برآنها باد
قال رسول الله (ص) :
يظهر القمار و يباع الشراب ظاهرا ليس له مانع [2]
قمار علني و آشكار مي شود و مشروبات بطور علني فروخته مي شود و كسي جلوگيري نمي كند .
البته فرموده اند كه دليل عقلي و يا حكمت اينكه شراب حرام است چند چيز است
1ـ باخوردن شراب عقل انسان زائل مي شود و انسان بدون عقل مساوي با حيوان است و اسلام شراب را حرام قرار داد تا انسان پا بوادي حيوانيت نگذارد .
2ـ با خوردن شراب انسان مشاعر خود را ازدست مي دهد و نمي فهمد چه مي گويد وچه فعلي انجام مي دهد لذا به تباهي عفت عمومي مي انجامد
3ـ شراب جامعه را به فساد مي كشد .
4ـ در روايت آمده است كه :
براي خداوند گناهي بزرگتر از شراب نافرماني نشده است زيرا در اثر مشروب خواري انسان نمازش را ترك مي كند و ندانسته به حريم مادر و خواهر و دخترش تجاوز مي كند .
هركس به هر نحوي در شراب نقش داشته باشد گناهكار مي باشد .

پي نوشت :[1] بشاره الاسلام ص 76
[2] منتخب الاثر ص 430

ايرانيان و نقش آنان در دوران ظهور(1)

على كورانى قبل از پيروزى انقلاب اسلامى ايران، كشور ايران در تصور غربيها پايگاهى حياتى، آن هم در مرز شوروى و در قلب جهان اسلام به حساب مى‏آمد و از ديدگاه مسلمانها كشورى اسلامى و اصيل به شمار مى‏رفت كه «شاه‏» سر سپرده غرب و هم‏پيمان اسرائيل بر آن حكومت مى‏كرد و براى خوش خدمتى به اربابانش، كشورش را دربست در اختيار و خدمت آنان قرار داده بود.

علاوه بر آنچه كه در تصور ديگران بود، در ذهن يك فرد شيعه مانند من، كشورى بود كه در آن مرقد مطهر امام رضا، عليه‏السلام، و حوزه علميه قم وجود داشت، كشورى داراى تاريخى اصيل و ريشه‏دار در تشيع و علما و انديشمندان شيعه و تاليفات گرانبها، زمانى كه به روايات وارده در خصوص مدح و ستايش ايرانيان بر مى‏خوريم و آنها را بررسى مى‏كنيم، به يكديگر مى‏گوييم: اين روايات مانند روايتهايى است كه مدح و ستايش و يا مذمت اهل يمن، و يا بنى خزاعه را مى‏نمايد. از اين رو هر روايتى كه مدح و ستايش و يا مذمت گروهها و قبيله‏ها و بعضى كشورها را در بر دارد، نمى‏تواند بدون اشكال باشد. گرچه اين روايات صحيح و درست مى‏باشند، اما مربوط به تاريخ گذشته و احوال مختلف ملتهاى صدر اسلام و قرنهاى اوليه آن است.
ادامه نوشته