مهدويت درفطرت

بشر در مورد آينده چگونه مي‌انديشد؟ آيا اعتقاد به مهدويت يك اعتقاد به اصطلاح مترقي است يا يك اعتقاد ارتجاعي؟ و آيا ريشه در اعماق وجود انسانها دارد؟‌
نمونه‌هاي ذيل، بخشي از نيازها و گرايشهاي متعدد فطري انسانهاست، كه همه آنها اشاره به يك حقيقت واحد دارند، و آن اينكه آدميان بر اساس فطرت خود جامعه ايده‌آلي را مي‌طلبند، تا در آن، عموم ابناء بشر به راحتي در كنار يكديگر ، يكدل و يك زبان، بر مبناي اصول اخلاقي زندگي نمايند، و رهبري را جستجو مي‌كنند تا در سايه راهبري و دادگريش، تباهي از چهره جهان براي هميشه پاك شده و مردم از پرتو هدايتش به سرمنزل وحدت و كمال برسند.
كمال پرستي
خوي كمال پرستي انسان، پيوسته به دنبال رتبه‌اي و منزلتي افزونتر است. تمام تلاشهاي انسان، براي كسب معرفت و ثروت، قدرت و شهرت، بصيرت و سعادت، از فطرت كمال پرستي او سرچشمه گرفته است. " ويل دورانت " فيلسوف معاصر مي‌گويد:
" كشش به سوي مدينه فاضله و كمال مطلوب، در خون ماست و ما را راحت نمي‌گذارد؛ مگر آنكه از رشد و حركت بازمانيم ."
گرايش به وحدت
طبيعت انسان، همواره وحدت‌گرا و وحدت دوست بوده است. از آنجا كه دنياي پس از ظهور منجي، وحدت و همبستگي جامعه بشري را در بالاترين شكل ممكن دارد، عموم آدميان در هر زمان و هر مكان خواستار چنين روزگاري بوده اند ، چنانكه " مهاتما گاندي " چنين مي‌گويد:
" اگر اين جهان نتواند روزي به صورت جهاني واحد درآيد، هيچ ميل ندارم در آن زندگي كنم ."
عدالت خواهي
زشتي ظلم و ستم، و زيبايي عدل و داد، با سرشت پاك آدميان آميخته است. فطرت انسان روزگاري را مي‌جويد كه حق و عدالت حاكم شود و جور و خيانت محكوم گردد. در عين حال، اوضاع كنوني جهان، آينده روشني را براي اهل آن ترسيم نمي‌كند، به همين دليل در نوشته برنده جايزه نوبل ادبيات 1987، نويسنده بزرگ روس " يوزف برودسكي " در مقاله‌اي كه اوضاع دهه آخر قرن حاضر را پيشگويي و ترسيم كرده مي‌خوانيم
به نظر نمي‌رسد كه طي دهه آينده ، جامعه به چيزي بيش از آنچه هست ، مبدل شود. بهترين چيزي كه مي‌توان به آن اميدوار بود، اين است كه كمتر از امروز ناعادلانه باشد .
نياز به امنيت
نياز به امان و آرامش براي حيات بهتر و پردوام، يكي از حاجات فطري، بلكه حقوق طبيعي هر موجود زنده و به ويژه انسان به شمار مي‌آيد.
تنها اميد
مصلحين و انديشمندان جوامع بشري ، در جستجوي راهي كه پيام‌آور آينده‌اي روشن و نويدبخش باشد، آرزوهاي خويش را در جوامعي ايده‌آل مجسم ساخته اند ؛ ولي متأسفانه تمامي آنها جز طرحهايي غيرعملي و رؤيايي بيش نبوده‌اند. جوامع تشكيل شده از سوي گروهي ديگر چون سازمان ملل و شوراي امنيت و سازمان ع ف و بين‌المللي و صدها گروه و دسته ديگر كه با اهداف خيرخواهانه و عقل‌پسندانه ، آغاز به كار نموده‌اند ، نيز در عمل همچون طبل توخالي بوده‌اند. و هرگز نتوانسته‌اند مرحمي بر زخمهاي بشريت قرار دهند و بالاخره در تأمين امنيت و آسايش ناتوان مانده‌اند.
واقعيت اين است كه عليرغم عدم موفقيت بشر در جامعه ايده‌آل، از روزگاران كهن داستان ظهور مصلح، در آخرالزمان، اصلي اساسي بوده است و پيشينيان بشر، پيوسته آن را به ياد مي‌آورده‌اند.
اصولاً فتوريسم يعني اعتقاد به دوره آخرالزمان، و انتظار ظهور منجي عقيده‌ايست كه در كيشهاي آسماني به مثابه يك اصل مسلم، قبول شده است.
تمامي اديان آسماني بر اين مسئله متفق هستند كه در آخرين دوره‌هاي تاريخ بشريت، در حاليكه جهان مملو از ظلم و جور شده است، موعودي خواهد آمد و نظام جهان را بر اساس پرستش و عبادت خداي يگانه بر مبناي عدل و داد و دوستي برپا خواهد نمود.
پيروان اديان الهي از آنجا كه تمامي وعده‌هاي الهي را محقق مي‌دانند، چشم انتظار اويند . همان كس كه بر اساس آنچه گذشت؛ فطرت تمامي آدميان او را مي‌طلبند.

زندگى دينى پيش از ظهور

برگرفته از کتاب : چشم به راه مهدى
زيست منتظرانه ، پيشينه اى دراز در تاريخ وافقى ناپيدا در آينده روزگار دارد. باور انتظار، نه تنها به پايان عصر حضور (260 ه - .ق .) كه به دوران آغازين دين باز مى گردد؛ چه ، تاريخ اسلام ، اين سلوك را، در زندگى دينى آن روزگار، نشان مى دهد.
در حقيقت ، اين باور، آن گاه بر انديشه پرتو افكند كه پيامبر اسلام (ص )، از ظهور دوباره دين و احياى سنت خويش ، در آينده دور، سخن گفت و دينداران را بر تحقق كامل دين و عينيت يافتن آرمانهاى نهايى اسلام ، به وسيله يكى از فرزندانش ، دوازدهمين امام شيعيان ، آگاه كرد.(173)
اينك ، قرنها از تجربه اين انديشه دينى مى گذرد. زندگى مردمان را در عصر پايدار و بلند انتظار، با تاريخى روشن از نمودها و جلوه هاى فكرى و عملى ، مشاهده مى كنيم . برخى بر آمده از باور راستين انتظار و پاره اى آميخته به پيرايه ها و وام گرفته از سنتهاى كهن بشر.
اين كوشش ، توصيف و نمايه اى است از گونه زندگى دينداران در عصر انتظار.

ادامه نوشته

نامه اي به امام زمان عليه السلام

سلام بر امام، سلام بر پدري مهربان که خدا کند دستش را از روي سر ما بر ندارد سلام بر محبوبم سلام بر قلب خوبي ها .
خدا کند که شما من و امثال من را به فرزندي قبول کنيد و خدا را شکر مي گويم که چنين امام و چنين پدري دارم .
شما صاحب الزمان هستيد شما صاحب الزمان هستيد شما مالک اين زمانيد، اي کاش امشب که شهادت جد بزرگوارتان هست ،شما ظهور مي کرديد تا که تسکيني بر قلب من و تمام جهان مي شد ، من تمام لحظه ها، ثانيه ها را مي شمارم تا ظهور شما و اميدوارم روزي در رکاب شما بجنگم و جانم را فداي شما بکنم ،اگر مرا روزي هفتاد بار بکشند محبت شما در قلب من کم نمي شود.
من شما را به مادرتان نرجس خاتون قسم مي دهم که مرا کمک کنيد تا در راه شما حرکت کنم و اقلاً شيعه شما شوم که مثل پدري مهربان دست نوازش و مهرباني بر سر همه ما کشيده ايد ،گاهي فکر مي کنم که اگر من پدر و مادر مسلمان نداشتم الان چه مي کردم چه بودم شما را آيا مي شناختم؟ آيا خداي متعال را مي شناختم؟ نمي دانم ولي مي دانم و ايمان دارم که شما ما را فراموش نمي کرديد ، و اين اعتقاد من است، نمي توانم فکر کنم که بدون شما زندگي چه مزه اي دارد و چگونه فکري مي کردم ولي مي دانم مثل بسياري از جوانان ديگر اميدي در زندگي نداشتم.
واقعاً اميد تمام جوانان شيعه شما هستيد مي دانم چون خيلي کاهلم زياد از شما خبر ندارم ولي مي بينم و حس مي کنم و با تمام وجود ايمان دارم که شما مراقب من و تمام جوان ها هستيد ، وقتي فکر بدي مي کنم که مثلاً از کسي ناراحت مي شوم شما خوبي هاي آن شخص را مي گوييد يا اگر قصد کار بدي پيدا مي کنم شما جلوي من را مي گيريد ، مثل امروز صبح که شما مانع شديد که من بين طلوعين را بخوابم و من را از گناه حتمي که شکستن عهدم بود نجات داديد ، شعار من اين است که ايمان بر معجزه مقدم هست و به اين ايمان دارم .
مي دانم که روزي مي شود که شما ظهور مي کنيد و گل لبخند را روي لبان تمام شيعيانتان مي کاريد ، و بر قلبشان نور مي انداريد ، خدايا شکر مي گويم که هدفي والا دارم که براي او مي جنگم و تلاش مي کنم و اگر خدا بخواهد جانم را فداي اين هدف مي کنم و مي دانم هدف از سير وسلوک رسيدن به اين هدف است .
ايمان دارم که خدا من را فراموش نمي کند اگر تمام دنيا روي سرم خراب شود باز ايمان دارم که خدا من را فراموش نکرده ، شايد با اين وسيله مي خواهد در اين سفر من را امتحان کند .
وقتي فکر مي کنم که چنين پدري مهربان و بزرگوار چون شما غائب است اشک هايم بر گونه هايم حلقه مي زنند و فرو مي ريزند و در آن لحظه با تمام وجود فکر مي کنم که تمام چيزها به گريه در مي آيند .
دوست دارم که روي ماه شما را ببينم اما مي دانم که اگر روح خوبي داشته باشم که تزکيه شده باشد تمام لحظات در خدمت شما هستم چون شما نظاره گر تمام اعمال من هستيد و اميدوارم لياقت اين را داشته باشم که در قيامت در نامه اعمالم نوشته باشند که در رکاب معشوق خود جنگيده

نام والقاب امام مهدی عج

القاب ائمه اطهار عليهم‏السلام، از آن جمله القاب امام مهدی (عجل ‏الله‏ تعالى‏ فرجه)، يكى از راه‏هاى مهم شناخت ‏خصايل و فضايل آن حجت ‏هاى به حق الهى است . براى امام مهدی (عجل ‏الله‏ تعالى‏ فرجه) اسامى و لقب‏هاى زيادى ذكر شده است. در كتاب نجم‏الثاقب مرحوم محدث نورى حدود صد و هشتاد و دو نام و لقب و در كتاب نام نامه حضرت مهدى عليه السلام به حدود سيصد و ده اسم و لقب آن حضرت اشاره شده است. گفتنى است كه منشا اصلى اين نام‏ها و لقب‏ها علاوه بر تصريح ائمه اطهار عليهم‏السلام، و پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) ادعيه و زيارتنامه ‏هايى است كه براى امام زمان عليه السلام ذكر شده است .

در اينجا به برخى از مهمترين القاب آن حضرت اشاره مى‏كنيم:

1-مهدى: يكى از مشهورترين لقب‏هاى امام زمان عليه السلام مهدى است. درباره علت ناميده شدن آن حضرت به اين لقب روايت‏هاى مختلفى ذكر شده است. حضرت امام محمد باقر عليه السلام مى‏فرمايند: امام مهدی (عجل ‏الله‏ تعالى‏ فرجه) پس از ظهور قرآن اصيل و احكام واقعى، اسلام را از لابلاى آن همه تحريفات و تفسيرهاى نادرست‏ بيرون خواهند كشيد به گونه‏اى كه حتى مردم گمان خواهند كرد كه ايشان يك دين و آيين جديدى را مطرح مى‏كنند به اين مناسبت آن حضرت را مهدى مى‏گويند. هنگامى كه مهدى ما قيام كنند ثروت‏ها را به طور مساوى تقسيم و در جامعه به عدالت و دادگرى رفتار مى‏كند. هر كس از او اطاعت كند از خداوند اطاعت كرده است و هر كس او را نافرمانى كند از خدا نافرمانى كرده است. و آن جضرت را «مهدى‏» ناميده‏اند چون به امور پنهان و نهانى هدايت مى‏گردد.

درباره امور نهانى كه آن حضرت به آنها هدايت  می ‏شود يا هدايت می ‏كند با توجه به تعابير روايات، نظرات چندى بيان شده است. از آنجا كه در دوره غيبت مخصوصا دوران غيبت كبرى در اثر پيدا شدن تبليغات ضددينى و تفسيرها و برداشت‏هاى نامناسب از احكام دين و نفوذ خرافات و انديشه‏هاى غلط غيردينى به اصول و تعاليم اصيل اعتقادى مردم دين اصلى و حتى قرآن اصلى را فراموش خواهند كرد .

پيامبر اكرم (صلى الله عليه و آله) در اين باره می ‏فرمايند:

دوازدهمين فرزندم به گونه‏ اى غايب خواهد شد كه اصلا ديده نخواهد شد و در اين دوره غيبت وقايع سختى رخ خواهد داد . در آن موقع خداوند متعال به وى اجازه خواهد داد تا قيام كند آنگاه به وسيله او اسلام را تقويت و تجديد خواهد كرد.

2-قائم: گرچه همه انبيا و امامان با توجه به شرايطى كه در آن واقع شده بودند قائم به حق بودند اما حضرت مهدى عليه السلام را بالخصوص قائم لقب داده‏اند. وقتى ابوحمزه ثمالى به امام محمد باقر عليه السلام عرض كردند: اى فرزند رسول خدا مگر همه شما اهل‏بيت قيام كننده به حق نيستيد؟ حضرت فرمودند: چرا همه ما براى حق قيام مى‏كنيم . آنگاه ابوحمزه سؤال مي ‏كند:

پس چرا از بين همه اهل‏بيت فقط به صاحب‏ الامر عليه السلام قائم گفته مي ‏شود؟حضرت باقر عليه السلام مي ‏فرمايند: موقعى كه حضرت سيدالشهداء عليه السلام به شهادت رسيدند همه فرشتگان آسمان‏ها از اين پيشامد ناراحت و متالم شدند. خداوند متعال به منظور دلدارى آنها امامان نه‏ گانه از نسل امام حسين عليه السلام را به آنها نشان دادند آنگاه كه به مهدى آل محمد صلى الله عليه و آله كه در آن حال مشغول نماز و نيايش به درگاه حضرت حق بودند رسيدند خداوند متعال فرمودند: اين همان قائمى است كه به وسيله قيام او از قاتلان حسين بن على عليهماالسلام انتقام خواهم گرفت.

نمونه های پیوند عاشورا و انتطار

1. امام حسين عليه السلام به فرزندش، امام سجاد عليه السلام فرمود: «اى فرزندم! به خدا سوگند؛ خون من از جوشش نخواهد افتاد تا آن‌كه خداوند، مهدى عجل الله تعالي فرجه الشريف را برانگيزد و انتقام خونم را بگيرد(4)

2. در دعاى ندبه و شرح غم هجران مهدى موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف، از ميان صدها شهيد عترت پيامبر صل الله عليه و آله، تنها از شهيد كربلا، سخن به ميان مي‌آيد.

3. شعار قيام جهانى امام منتظَر و يارانش، «يا للثارات الحسين» خواهد بود.(5).

4. بيش از دويست روايت، به اين مساله اشاره دارند که حضرت حجت عجل الله تعالي فرجه الشريف ، فرزند و از نسل امام حسين عليه السلام است و خود اين نکته،

گوياى رمز عميق اين ارتباط است. از جمله، پيامبر صل الله عليه و آله در بيانى به فاطمة زهرا عليها السلام فرمود: «قسم به خدايى كه جز او معبودى نيست؛ مهدى اين امت كه عيسى بن مريم، پشت سر او نماز مى‌خواند از ما مى‌باشد» و آن‌گاه با دست مبارك بر شانة امام حسين عليه السلام زد و سه مرتبه فرمود: «او از حسين عليه السلام است»(6). هم‌چنين آن حضرت، به سلمان و ام سلمه فرمود: «مهدى عجل الله تعالي فرجه الشريف از فرزندان حسين عليه السلام است؛ پس خوشا به حال آن‌كه از دوستان حسين عليه السلام باشد که به خدا قسم؛ شيعيان و پيروان او در روز قيامت، رستگارند(7)».

امام على عليه السلام نيز در خطاب با امام حسين عليه السلام مي‌فرمايند: «‌اى حسين! نهمين فرزند تو، كسى است كه بر اساس حق، قيام مي‌کند،دين را ظاهر و حاكم مي‌‌نمايد و عدالت را گسترش مي‌دهد» و آن‌گاه که امام حسين عليه السلام از ايشان مي‌پرسد: «آيا اين امر واقع خواهد شد؟»، ادامه مي‌دهند: «آري، قسم به خدايى كه محمد صل الله عليه و آله را به پيامبري برگزيد و او نيز مرا بر همة آدميان، مبعوث كرد. ليكن اين امر، بعد از غيبت و دور‌ة حيرت خواهد بود»(8).

ادامه نوشته

ولایت عشق

يوسف گمگشته باز آيد به كنعان غم مخور       كلبه احزان شود روزي گلستان غـــم مخـــور

اي دل غمديده حالت به شود دل بد مكـــــن        وين سر شوريده باز آيد بسامان غــم مخــــور

دور گردون گرد و روزي بر مراد ما نبود          دايما يكسان نباشد كار دوران غـــــم مخـــــور

گــــــــر بهار عمر باشد باز بر تخت چــمن        چتر گل درسركشي اي مرغ خوشخوان غم مخور

اي دل ارسيل فنا بنياد هستي بر كــــــــــند          چون ترا نوحست كشتي بان ز طوفان غم مخو

هان مشو نوميد چون واقف نه از سر غيب         باشد اندر پرده  بازيهاي  پنهان غــــم مخــــور

در بيابان گر ز شوق كعبه خواهي زد قدم            سرزنشها  گر كند خار مغيلان غــــم مخــــــــور

گر چه منزل بس خطرناكست و مقصد بس بعيد      هيچ راهي نيست كورا نيست پايان غم مخــور

حــــــال ما و فرقت ياران و آزار رقيـــــــــــب      جمله ميداند خداي حال گردان غــــــم مخــــور

حــــــافظا در كنج فقر و خلوت شبهاي تـــــــار      تا بود وردت دعا و درس قرآن غـــم مخــــور

* *‌ *

اولين روز امامت مهدی فاطمه مبارک

به اميد روزي كه تمام آف ها،sms ها ،پست ها و خبرهای دنيا يك چيز باشد:

مهدی آمد.

به اميد ظهور سبز عشق

 

سخنانی از امام سجاد درباره امام زمان

سخنانی از امام سجاد درباره امام زمان

 ۱. فتنه­های دوران غیبت

امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ فرمود: «یا اباخالد لَتأتِیَنَّ فِتَنٌ کَقِطَعِ اللَّیْلِ المُظْلِمِ لایَنْجُو الاّ مَنْ أَخَذَ اللهُ مِیثاقَهُ اوُلئکَ مَصابیحُ الهُدی وَ یَنابِیعُ العِلْم یُنْجِیهِمُ اللهُ مِنْ کُلِّ فِتْنَةٍ مُظْلِمَةٍ؛[1] ای اباخالد! براستی (در دوران غیبت) فتنه­هایی همچون قطعه­های شب تار هجوم می­آورد که از آن جز کسانی که خدا از آنها پیمان گرفته رهایی نمی­یابد. همانها چراغهای هدایت و سرچشمه علمند، که خداوند آنها را از هر فتنه تاریک نجات می­بخشد.»

و همچنین فرمود: «مَنْ ثَبَّتَ عَلی وِلایَتِنا فی غَیْبَةِ قائِمِنا أَعطاهُ اللهُ اَجْرَ اَلفَ شَهیدٍ مِثْلِ شُهداءِ بَدْرٍ وَ اُحُدٍ؛ کسی که در زمان غیبت قائم ما ـ علیه السلام ـ بر ولایت ما ثابت و استوار بماند، خداوند به او پاداش هزار شهید مثل شهیدان بدر و احد عطا می­فرماید.»[2] 

۲. انتظار راستین و پاداش آن  

برای انتظار حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ آثار گرانبهایی وجود دارد، از جمله امام سجاد ـ علیه السلام ـ فرمود: «اِنتِظارُ الفَرَجِ مِن أَعظَمِ الْعَمَلِ؛ انتظار فرج از برترین اعمال است.»[۳] و فرمود: «اهل زمان غیبت او که قائل به امامت او و منتظر ظهور او باشند، برتر از مردمان هر زمان دیگر می­باشند، زیرا خدای تبارک و تعالی به آنها آن قدر عقل، فهم و شناخت عطا فرموده است که غیبت امام در پیش آنها چون زمان حضور شده است. خداوند اهل آن زمان را همانند مجاهدانی قرار داده که در محضر رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ شمشیر بزنند، آنها مخلصان حقیقی و شیعیان واقعی و دعوت کنندگان به دین خدا در آشکار و نهان می­باشند.»[۴]

 پی نوشت ها:

۱. بحارالانوار، همان، ج 51، ص 135، روایت 3.

۲. همان، ج 52، ص 125.

۳. منتخب الاثر، ص 244.

۴. بحارالانوار، ج 52، ص 122، منتخب الاثر، ص 244.

 منبع: سایت حوزه

حدیث

حدیثی از امام زمان

قال الا مام المهدي ، صاحب العصر و الزّمان سلام اللّه عليه و عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف :

 مِنْ فَضْلِهِ، اءنَّ الرَّجُلَ يَنْسَى التَّسْبيحَ وَ يُديرُا السَّبْحَةَ، فَيُكْتَبُ لَهُ التَّسْبيحُ.

ترجمه :

فرمود: از فضائل تربت حضرت سيّدالشّهداء آن است كه چنانچه تسبيح تربت حضرت در دست گرفته شود ثواب تسبيح و ذكر را دارد، گرچه دعائى هم خوانده نشود.

                                

38 - قالَ عليه السلام : اءمّا ظُهُورُ الْفَرَجِ فَإنَّهُ إلَى اللّهِ، وَ كَذَبَ الْوَقّاتُونَ.

ترجمه :

فرمود: زمان ظهور من مربوط به اراده خداوند متعال مى باشد و هركس زمان آن را معيّن و معرّفى كند دروغ گفته است .

مهدویت

مهدويت چيست؟ راهنما كيست؟

در منطق دين دو اصطلاح داريم كه يكي "هادي" و ديگري "مهدي" است از نظر قاعدة زبان و لغت هادي اسم فاعل و به معناي هدايت كننده و رهنمون است و مهدي اسم مفعول و به معناي هدايت شده مي باشد. يكي از اسمهاي خداوند در قرآن مجيد هادي است يا  « هادي المظلين»  اي هدايت كنندة گمراهان. در سورة بقره از قرآن مجيد دربارة هدايت سخن آمده است :

"بسـم اللـه الـرحمـن الـرحيـم. الـم، ذلـك كتاب لايب فيـه هـدي للمتقين...."

ا.ل.م سه حرف جداي از يكديگر است ومعني مستقل و يا يك جمله نيست و ظاهرا معنائي ندارد و اما بعضي از مفسرين گفته اند: ا.ل. م يعني المهدي كه الف ولام ان حرف تعريف و حرف ميم اول اسم مهدي است. اگر اين تفسير و تعبير درست باشد معناي اين آيه اينست كه:

"المهدي آن كتـابـي است كه هيچ شك و ترديدي در آن نيست و پرهيز كاران را هدايت مي كند.

ادامه نوشته

معرفی امام زمان

امام زمان؛ امام مهرباني

نيمه شعبان سالروز ميلاد مسعود قطب عالم امكان آخرين خليفه پروردگار، حضرت بقيه‌الله‌الاعظم (اروحنا فداه) مي‌باشد. آن حضرت پس از ولادت به سجده افتاده و فرمودند: اشهد ان لا اله الا الله و ان محمداً رسول الله و ان ابي اميرالمؤمنين، سپس نام‌هاي مبارك امامان را يك به يك شمردند تا به خود رسيدند و آنگاه براي ظهور خويش دعا كردند.

ادامه نوشته

سابقه غیبت انبیا

آیا در گذشته و در میان انبیا و اوصیای الهی(ع) سابقه غیبت از مردم را می‌توان سراغ گرفت؟

از نظر غایب بودن، به گونه ای که کسی در بین مردم باشد و زندگی کند و مردم او را نبینند یا نشناسند، باز در بین انبیا عده‌ای بوده‌اند که مدتی از چشم امتشان غائب بودند. حضرت موسی(ع) از وقتی که رفتند پیش حضرت شعیب(ع) از بنی‌اسرائیل خبر نداشتند. حضرت موسی بود، ولی از او خبر نداشتند. حضرت یوسف(ع) زنده بود، پدرش هم خبر داشت ولی نمی‌دانستند کجا است؟ این غیبت بود یعنی از انظار عده‌ای غایب باشند، ولو عده‌ای او را ببینند. حضرت صالح پیغمبر(ع) مدتی غایب شد که وقتی برگشت امت او، او را نمی‌شناختند. در میان اوصیای پیامبران نیز، حضرت موسی دوازده وصی داشتند که زن موسی با وصی اول او مخالف بود، مانند عایشه با حضرت علی(ع). و وصی دوازدهم نیز 400 سال از انظار غایب بود. پس مسئله غیبت مشکلی نیست. وانگهی مگر مردم امام زمان(ع) را یکبار دیده‌اند که ببینند و بشناسند. حضرت(ع) قدرت ولایت دارد و تصرف در دید افراد می‌کنند. معروف است که می‌گویند شیخ بهایی انگشتری داشتند که وقتی آن را برمی‌گرداند کسی او را نمی‌دید و وقتی دوباره برمی‌گرداند همه او را می‌دیدند. خوب امام که حجت خداست نمی‌تواند در دید افراد تصرف کند؟ مثلاً من و شما امام زمان(ع) را ببینیم ولی نشناسیم. به صورت دیگری امام در جامعه هستند ولی برای شناختن اولاً افراد باید یکبار امام را دیده باشند تا بشناسند. ثانیاً امام(ع) تصرف در دید دیگران می‌کنند. پس غیبت هم مسئله قابل ردّی نیست که بگوییم چطور فردی 1200 سال زندگی کند و مردم او را نبینند؟ چرا عده‌ای دیده‌اند ولی همه ندیده‌اند، دیدن همه شایستگی و لیاقت می‌خواهد.

اما درباره مسئله امکان رؤیت ما روایتی از خود امام زمان(ع) داریم به آن نماینده آخرشان «علی بن محمد سیمری» که فرمودند: بعد از این مرا نخواهی دید و کسی اگر ادعای مشاهده بکند «کذّبوه؛ او را تکذیب کنید» او کذاب است. از طرفی ما می‌بینیم عده‌ای از بزرگان مثل سید بن طاووس، شیخ انصاری و مقدس اردبیلی که در ایمان و صداقت آنها کسی تردید ندارد، ادعا کرده‌اند که ما امام زمان(ع) را دیده و شناخته‌ایم. و جمع بین این دو این است که آنجا که حضرت(ع) به علی بن محمد می‌گویند؛ یعنی این‌گونه که تو مرا می‌بینی دیگر کسی مرا نمی‌بیند. یعنی به عنوان نائب خاص که از مردم پیغام می‌آوری و من پیغام می‌دادم رؤیت دیگر این‌گونه ممکن نیست ولی از آن طرف روایاتی هم داریم که خواصّ از موالی (شیعه و دوستان ما) در زمان غیبت می‌توانند خدمت حضرت برسند، بنابراین ادعای این بزرگان دلیل بر وقوع است. خود روایات تعبیر دیگری دارد، می‌گوید «من ادّعی المشاهده» یعنی اینکه کسی بخواهد دکانی باز کند و عده‌ای را دور خودش جمع نماید. نوعاً کسانی بوده‌اند که حضرت را دیده‌اند یا شناخته‌اند اما اگرشخص دیگری متوجه شده، سپرده‌اند تا زنده‌ایم به کسی نگویید.

گفت‌وگو با حجت‌الاسلام و المسلمین حبیب‌الله رهبر

منبع: سایت حوزه